بهش گفته بودم سوغاتی نیار فقط عطر
رفته ی عطری اورده که خودش دوست داشته یونیک
تا ته حلقم مزه عطر میده
و سرمه ...
از ظهر سه بار شستمش هنوز تا دم گردنم سیاهه
و بدتر ازاون کلی حناهای مختلف با شابلون
گفتم این چیه ، فوری ی شابلون گذاشت و از یکیش مثه کرم حنا ریخت
دو دقیه طول کشید تا برم بشورمش ، ی کم بالاتر از مچ عکس ی گل افتاده
پوستمم کندم نرفت که نرفت ، دارم سکته میکنم از دستش
بدتر از همه میدونم که از نطر مذهبی مشکل داره !
برچسب : نویسنده : berkeyekashio بازدید : 12