امروز شروع می کنم!
مثل رژیمهای چاقی که همشون از شنبه قراره رژیم بگیرن
شرایط بدتر از چیزیه که فکر میکردم!
به خصوص که ترسیدم
به خصوص که هول شدم و دست و پامو گم کردم
دلم می خواد دو تا سیلی محکم بزنم توی صورت خودمو بگم عوضی!!!
حقته !!!
وقتی قدرت برنامه ریزی نداری ، وقتی اونقدر خودتو دوست نداری و هرکاری مربوط به خودته اینقدر همیشه عقبه حقته که اینقدر عذاب بکشی و داغون بشی
پ ن 1
فایلم پیدا شد ، امشب مرورمقالات رو درست میکنم
و فردا نمودارها رودوباره باید بکشم
وبعد انالیزا رو انجام بدم
ی چیزایی اما مشترک شده
اولیش مرگ همسایمون ! نمیشناسمشون ، ی پسر سی ساله ! اون سال که امتحان عملی داشتم هم همین اتفاق افتاد همسایه بغل و روبرویی مردن و نورقرمز حجله هاشون میپاشید تو اتاقم
فردا با گریه رفتم و به استاد گفتم نشد درس بخونم ! امتحان عملی بود ، رفتم پژوهشکده محل کارش !
خیلی دوستم داشت و همه میدونستن و منم به واسطه همین پررو شدم و نرفتم امتحان بدم
با حسودی گفت به تو چه ربطی داشت خب که اینقدر گریه کردی؟
امروزم همین بود ، تا همین الانم هی میرم سرک میکشم
خبری نیست ، نه قرانی نه صدایی واقعن دستشون درد نکنه و خدا رحمتش کنه
و دوم امروز کله پاچه درست کرده بود مامان
اون دفعه که شهریور روی این کار میکردم بوی ابگوشت راه انداخته بود
به زور به منم داد خوردم ، حالم اشوب شده
می خوام تا تهش اینجا بنویسم و این پست دراااااااز بشه
و سوم اینکه چرا وقتی کار مهمی دارم مثه بچه ها سر وگوشم میجنبه ، اینجا ... اونجا... دو خط بنویسم !
و چهارم اون دفعه خیلی نذر کردم ،یکیشم عمل نکردم
به مامان گفتم تو نذر کن
میگه چرا خودت نمیکنی
میگم خدا ، قبولم نداره
لباشو گاز میگیره و میگه استغفرا...
راست میگم خب خدایا اگه دوست داری واقعن ی بار مثل همه برای منم زود بیا
حتمن همه چیزای منو باید بذاری ته معده ی اقا شیره ؟؟؟؟ و من باید ته حلقش شیرجه بزنم و ی چیزی در بیارم ؟
عاخه کی ایجوری درس کوفت میکنه که من میکنم ؟؟؟ هااان ؟
برکه کاشی...برچسب : خلایق هرچه لایق بود دادند,خلایق هرچه لایق به انگلیسی,خلایق هرچه لایق, نویسنده : berkeyekashio بازدید : 51