به این مجسمه سازی که قلبش از سنگ است
بگو تو را بتراشد که من دلم تنگ است!
به سقف آبی پرواز اعتمادی نیست
که آسمان من و تو هزار و یک رنگ است
شبی کنار در خانه ی جنون بنشین
سرود گریه ی دیوانگان خوش آهنگ است
چرا زمانه مرا پایبند عشق تو کرد!؟
برای بی پر و بالی چو من قفس ننگ است
در این مجسمه جای تبسمت خالی ست
میان شهر سر بوسه ی لبت جنگ است
سر قرار بیا تا دلم نرفته ز دست
اگر چه فاصله ی ما هزار فرسنگ است
داره برف میاد . چه خوشگله و چه دلتنگ . هنوز تصمیم نگرفتم برم یا نه
سردمه . دوست دارم تا ظهر بشینم و باریدنشو نگاه کنم
الان سومین باریه که از تخت میام پایین میگم میرم و بعد دوباره میگم نه سردمه
ولی فکر کنم برم . با اینکه چتر ندارم !
برکه کاشی...برچسب : پشت شیشه برف میبارد,شعر پشت شیشه برف می بارد, نویسنده : berkeyekashio بازدید : 37