برکه کاشی

متن مرتبط با «دی کاپریو» در سایت برکه کاشی نوشته شده است

۲۱ فروردین ۹۸

  • لقد خلقنا الانسان فی کبد  ما نسان را در رنج افریدیم زندگی سخته ... حرف بزنی سخته ... نزنی سخته قسمتای خوبشو نگفتم به mbنگفتم رفتارش در نماز خوندن روی منم تاثیر گذاشت نگفتم ازش یاد گرفتم حساسیتامو کنتر, ...ادامه مطلب

  • هیجدهم دیماه

  • امروز مثلا پارساله . من سیاه رو بردم بستری کردم کلینیک  با گریه برگشتم خونه  فردا جوابمو بی دلیل ندادی  دیدی ولی جواب ندادی  من فردا میرم بیمارستان  پس فردا عمل میشم  منتطرت میشم اما تو میری کوه و یادت میره که دوستی داری .‌.. همه اینا نشانه بود نشانه هایی که من نفهمیدم  فردا میریم دکتر برای مامانم ..., ...ادامه مطلب

  • دی !!!

  • یلدا برای من واقعن یلدا بود یک شب طولانی  با آرزوی  ی لحظه خواب !اما با این  حال دوستش داشتم  مامانم بارها گفت ی کم انا ر!! گفتم نه!! با اینکه حتی نرسیدیم هندوانه رو قاچ کنیم ولی خوشحالم که این پاییز زرد موذی لعنی رفت  با اینکه تو پاییزم دوتا تولد داریم اما تولدای دی ی چیز دیگه ست . به فاصله 4 روز داداش و بابا !!  به خاطر همین ماه دی رو خیلی دوست دارم   این طور که معلومه  اما دی ماه عزیز منم پرید!ساعت دو  چهارشنبه باهاش قرار داشتم . تمام شب بیدار بودم  همه تعجب کردن که بهم وقت داده اما دمش زیر پام گیره . همه مقالاتش دستمه  دهن گندشو باز کرد با اون چشای ابیش خندید و گفت این کار و اون کار اضافه بشه  هرچی جز زدم  چونه زدم فایده نداشت . در کمال پررویی صدبار گفتم اقای دکتر پشیمون شدم از این موضوع  ای کاش وقت داشتم عوضش میکردم  تحمل این همه پررویی رو نداره . اما خندیدید و گفت چرااااا؟ خوب میشه آخرش کیف می کنی میخوام صدسال نکنم . کیف بخوره تو سر تو ومن با هم   بیرون که اومدم منشیش گفت اووووف چقدر حرف زدی . با پررویی گفتم من حرفی نداشتم رییستون حرف زد!! رفتم پیش  مسئول آموزش . گفتم نامه های م,دیجی کالا,دی سیکلومین,دی کاپریو ...ادامه مطلب

  • بی خودی نوشت

  • پنجشنبه بدیه ! اون هفته همین موقع ها بود که زد به سرم و رفتم امامزاده صالح ! دلم ی کم باز شد! اما امروز نه! برای اولین بار در عمرم  سرماخوردگیمو کنترل کردم !ی آنتی بیوتیک خوب و کلد استاپ! اصلن باورم نمی شد اما دیشب که قرضا تموم شد و حال خریدن نداشتم افتادم تو سراشیبی  آلرژی ام بهش اضافه شده و انگار آبشار نیاگارا رو وصل کردن به دماغم . خیلی ام مهم نیست ولی مشکل روز شنبه ست که باید بر یم سمت جنوب ! یکشنبه که مامانو برده بودم دکتر زنگ زد. گفت خودت میای؟ گفتم اگه حالم خوب باشه گفت خدا نکنه خوب نباشه . خوبی که الان  گفتم گلودرد دارم و تب اگه حالم بد بشه زودت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها