برکه کاشی

متن مرتبط با «روز نوشته» در سایت برکه کاشی نوشته شده است

روز نوشت

  • امروزم رفتم !نمیدونم چرا دوست دارم ؟ صدای جیک جیک گنجیشکا، صدای شرشر اب و برگریزون درختا ، قیافه های عجیب غریب هنریا ! و اون افتاب رنگ پریده که جلوش نشستم تاگرم شم  ی اقای کراواتی یقه منو گرفت و ی ذره فحش داد واسه وضع توالتا  خندیدم !میخواستم بگم ببخشید من شباهتی به مسءول توالتا دارم ؟ دیگه داشتن اذان میدادن که من چند سیاه پوست به رنگ شب زدیم بیرون ،امروزبیشتر دوستشون داشتم  و زل زل توچشاشون نگاکردم رفتم ی چیزی بخورم گفتم ولش کن میرم فرانسه  اما اینقدر تو فکر بودم سر از دانشکده هنر دراوردم  بعد به خودم گفتم چه کاریه قهوه که بی شیرینی نمیشه بیا امروزو ی کم سالم بخور  خیابون بغلی پیچیدم که وسوسه نشم اما ی جوردیگه وسوسه شدم ، ی سارافون خریدم دو برابر قیمت،چون دیددوستش دارم و ازپشت ویترین اوردش گرون داد باخودم عهدکرده بودم دیگه هیچی نخرم ولی یادم رفت:(حالام که الان خیلی دوستش ندارم! دلم میخواست امروز باهاش قهر نباشم  ماکم باهم قهر میکنیم  اون روز گفت نرو، سر همین لج کرد ، پرتم کرد بیرون ! پیام داد اخرین بارت بود که با من اومدی اینجا  منم نوشتم به جهنم ، سر همین لجش دراومده با اینکه دلهره د,روز نوشته های محمدرضا شعبانعلی,روز نوشت,روز نوشته ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها